چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

مردي نزد روانپزشک رفت و از غمي که در سينه داشت سخن گفت. روان پزشک پاسخ داد : در شهر دلقکي ست که مردم را ميخنداند و شاد ميکند نزد او برو تا غم خود را فراموش کني ، مرد لبخند تلخي زد و گفت :

من همان دلقکم!!!